جویندگان عاطفه به دنبال یک آشنا |
|||
شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 8:55 قبل از ظهر :: نويسنده : مينا
پدر و عمه ام مرا در اروميه به خانواده اي سپردند
۲۳ مرداد ماه سال۴۹ در خوي يا اروميه متولد شده ام و در حالي كه ۱۰-۱۲ روز بيشتر نداشتم، پدر و مادرم دچار اختلاف شدند و در حالي كه عمه ام همراه پدرم بوده به پرورشگاهي در اروميه مراجعه مي كنند تا مرا به آنجا بسپارند. اما در جلوي در پرورشگاه آنها با زني برخورد مي كنند كه در آرزوي داشتن فرزند بوده است. پدر و عمه ام بعد از اينكه متوجه اين مسأله مي شوند بدون اينكه هيچ نام و نشاني از خودشان بدهند مرا به آن زن تحويل مي دهند. در كنار زن و مردي مهربان دوران كودكي ونوجواني را گذراندم تا اينكه در سال۶۱ مادرخوانده ام بر اثر بيماري جان سپرد و قبل از مرگش قصه زندگي ام و ديدارش را با پدر و عمه ام برايم تعريف كرد. براساس گفته مادرخوانده ام پدرم به او گفته بود كه شغلش قصاب است. دلم مي خواهد خانواده ام را پيدا كنم و بدانم كه چرا پدرم مرا با بي مهري از خودش دور كرد و آيا مادرم دلتنگ پسر ۱۲ روزه اش نشد. پسري كه تنها با يك قنداق و پيراهن سفيد رنگ رهايش كردند.
كساني كه در اين مورد خبري دارند با بخش جويندگان عاطفه تماس حاصل كنند.
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||
|